آتریسا جون 22 روزگی
امروز دندونی آرتین پسر عمه فرانک ام بود، من و مامان جونم خونه موندیم و مامانی تنها رفت ولی چند دقیقه که گذشت گشنه شدم و به مامانی زنگ زدن که فوری بیادش ...
نویسنده :
آتریسا جون
9:43