تابستان 96
خیلی دیر به دیر مامی جونم وقت میکنه بیاد سایتم رو آپ کنه
ولی خب اشکال نداره؛ مهم اینه که میاد
خب ترم اول زبانم تمام شد و امروز چهارمین جلسه از ترم دوم( پاکت 1) رو باید برم
کلی یاد گرفتم؛ الان می تونم اعضای بدن، حیوانات خونگی، خانواده، اسباب بازی ها و کلی چیز های دیگه رو بگم
جمله هم میگم: به جز hello و how are you و از این جور جمله ها
یاد گرفتم هر وقت یه چیزی می خوام میگم:
give me the... please
مامی جونمم واسم ذوق میکنه؛ رنگها رو خوب بلد شدم
دایره، مربع و مثلث رو خوب بلد شدم
مثلا هر جا یکی از این شکل ها رو ببینم فوری میگم:its circle یا اسکوار یا ترای انگل
بعضی وقتها هم یهویی یه چیزی میگم که مامی جونم میاد و میگه انیشتین منی دیگه بوووووووووسم
مثلا اون روزی رفته بودیم خرید یو یه قفس پرنده دیدم؛ اومدم گفتم: its bird house
یا اون روزی یکی از مربی ها اومد سر کلاس ما و گفت: hello every body
فردا صبحش که از خواب پا شدم از مامی پرسیدم؛ every body یعنی چی؟
مامی هم اینجوری شد از این همه هوش و دقت من
دیروز هم یهو برگشتم به آرسام گفتم:little brother
سه هفته ای هم رفتم کلاس نقاشی
عاااالی بود؛آخه این بار رفتم رنگ و رو غن روی بووووووووووووووووووم
وااای که چقدر خوشحال بودم؛ سه تا تابلو کشیدم
اولین تابلوی من
این هم دومی
واین هم سومی
کلاس نقاشی؛ تولد سجاد جون
آرسام شیطون منم هست
با خانم مربی مون
آخرین جلسه هم یه هدیه ی خوشگل از خانم مربی مون گرفتم
مرررررسی
جلیقه ای که تنمه
خب حالا بریم سراغ بقیه ی عکس های خوشگلم
کاردستی که واسه کلاس زبانم درست کردم؛ البته با کمک مامی
این هم puppet من
و یه کاردستی دیگه کلاس زبانم
تعطیلات عید فطر؛ باغ بابا جونم اینا
اولین شبی که داداشیم راه افتاد
منو کیک خوشگل مامی جونم
باغ باباجونم؛ من و کلاه مادر بزرگ بابایی
مامانی چقدر فدام شد
یه روز دیگه؛ باغ بابا جونم
واین هم کیک روز دخترم
هنر مامی جونمه
یه روز جمعه
من و داداشی
بازی زیبای مورد علاقه ی من
خانوم دکتر آتریسا هستم
دیروز به مامی جونم میگم: من و 10 سالگی بفرست دانشگاه؛ آخه زودتر می خوام دکتر شم دیگه
من و یکی دیگه از هنر های مامی جونم