خریدهای جدید آتریسا جون
هفته ای که گذشت مثل امروز بابایی واسه انجام چند کار مهم سر کار نرفت، بعد از ظهر به مامی گفتش که می خوای بریم یه کوچولو واسه آتریسا جون خرید کنیمو این جوری شد که رفتیم و این چیزهای خوشگل رو خریدیم، مرسی بابایی مرسی مامانی
واااااااااااااااااااای چقدر از این خره خوشم اومده خیلی دوستش دارم
دفعه ی اول که مامی من و گذاشت تا سوارت بشم خیلی ترسیدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی