آتریسا جون 147 روزگی
امروز سه شنبه 26 شهریور 92 (میلاد امام رضا) مامانی و عمه اعظم و عمه افسانه من و بردن دکتر تا گوشهام و سوراخ کنن هنوز دکتر کارش و انجام نداده بود که بابایی هم خودش و رسوند، وقتی اون دستگاه رو دیدم ترسیدم وگریه کردم خیلی درد نداشت ولی مامانی و بابایی خیلی استرس داشتن که یه وقت گوشهام عفونت نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی