آتریسا جون 177روزگی
من و مامانی هر روز بعد از ظهر که میشه میریم خونه مامان جون اینا، امروز هم وقتی رفته بودیم عمو آرمان داشت با توپ بازی میکرد، منم خیلی خوشم اومد و دستم دراز کردم که بگیرمش اونجا بود که مامانی فهمید که من چقدر توپ دوست دارم بعد شب واسه بابایی تعریف کرد و گفت حتما یه توپ گنده واسم میخره!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی