جشن دندونی آتریسا جون ( 309 روزگی )
دیروز جشن دندونی من بود و خیلی خوش گذشت عمه افسانه جونم و عمه زهرا جون هم از صبح اومده بودن و داشتن به مامی جون کمک می کردن تا ریسه های دندونی رو بچسبونن من ازشون تشکر می کنم و می گم خیلی خیلی مرســــــــــــی و همین طور از مامی و بابایی هم تشکر می کنم که این همه زحمت کشیدن و این جشن رو واسه ی من گرفتن مرسی مامی جونم مرسی بابایی گلم از مامان جونم هم تشکر می کنم و از همه ی مهمون های عزیزی که اومدن ممنونم
این هم تقویم سال 93 که مامی جونم واسه اینکه جشن دندونی من با سال نو همزمان شده و اینکه یادی از جشن دندونی من همیشه تو ذهن مهمون های عزیز بمونه بهشون هدیه می داد
همین جا از آقای رضایی و خانم محمدی ( چاپ و طراحی هونام ) که این طراحی های خوشگل رو واسه ی جشن دندونی من انجام دادن تشکر می کنم مرســــــــــــــــی
آرتین جون که همش یک سال از من بزرگتره هم واسم یادگاری نوشت، مرســـــــــــــی