آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

اولین تولدی که دعوت شدم...

1394/2/11 16:29
نویسنده : آتریسا جون
3,819 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز تولد طه جون پسر همکار سابق و دوست مامی بود که ما هم دعوت بودیم و رفتیم تا هفت ساله شدنش رو با هم جشن بگیریمبغل

مامی همش نگران من بود که نکنه باز حالم بد بشه، استرس داشتخطاولی خدا رو شکر خوب بودمفرشته

ظهر هم خاله مریم، مامان فاطمه، همسایه عزیزمون، آش رشته داشت و ما هم دعوت بودیم...

عمه فریده جونمم بودش، که من با دیدنش خوشحال شدم و رفتم سلام کردم و ماچش کردمبوس

کلی با فاطمه بازی کردم و ساعت 3 بود که ما اومدیم خونه تا من لالا کنمخواب

ساعت 5 و نیم بود که رفتیم خونه خاله سمیرا واسه تولد طه جونزیباهمه ی همکارهای سابق مامی هم دعوت بودنمحبتکلی نی نیچشمک

ما نی نی ها خیلی با هم بازی کردیم و خوش گذشت...

وقتی طه جون میخواست کادوها رو باز کنه من دوست داشتم کمکش میکردم و منم باز میکردمبغل

سینایی داداش طه ست که تو مهد ما با هم دوست های خوبی بودیم، همش هوای من و داشتچشمک

این هم عکس های من و نی نی هازیبا

بعد از مراسم کیک رفتیم تو حیاط و کلی شیطونی کردیمخندونک

یاد گرفته بودم و همش شعر تولد تولد تولدت مبارک و می خوندم و دست میزدممحبت

مامی هم همش فیلم میگرفت از منبغلزیبابغل

واسه اولین بار فشفشه هم تو دستم گرفتم و از این کارم کلی ذوق زده شده بودمزیبا

 

پسندها (9)

نظرات (13)

DUYĞU
11 اردیبهشت 94 17:36
سلام عزیزم خدا رو شکر که حال اتریسا جون خوب شده آتریسا جونم همیشه لبات خندون و تنت سالم باشه خوشگلم
آتریسا جون
پاسخ
سلام گلم ببخشید دیر جواب میدم آره مال اون تخمه ها بود رو دل کرده بود،؛ از اون روز هر بار میگم تخمه فوری میگه:اهه... میســــــــــــــــــــــــــی خاله ی مهربوووووونم بوووووووووووووووووووس
DUYĞU
11 اردیبهشت 94 17:37
روز پدر رو تبریک میگم
آتریسا جون
پاسخ
مررررررررررررررررررررررسی خاله ای
سما مامان مرسانا
11 اردیبهشت 94 19:30
سلام عزيزم اى جاااااااانم اولين تولد رفتى ارشيا تا حالا 7بار جشن تولد رفته وااى عزيزم ميدونم خيلى خوشحال شدى همكار هاى سابقتو ديدى تولد طه جوووووووون مبااااااااااركه انشا...120ساله بشهآتريسايى افرين فشفشه دستت گرفتى از طرف من آتريسا جونو ببوس
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله سما جون آره سما جون خیلی وقت بود بچه ها رو ندیده بودم حتما شما هم ارشیا جون و مرسانای عزیزم رو ببوسین
مامان سمانه
11 اردیبهشت 94 20:34
آتریسا جوووون قرونت برم ؛شما تا حالا تولد دعوت نشدی قربونت برم ؟قربون دل کوچولوت عزیزم خدا رو شکر که خوب شدی ... اون دمپایی کیه که پوشیدی شیطونک من؟
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله سمانه جووووووونمیســــــــــــی آره خاله اولین بار بود که واسه تولد دعوت میشدم دمپایی خاله سمیرا بودش
یاقوت
12 اردیبهشت 94 0:14
پدر عزیزم از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی پدر روزت مبارک میلاد امام علی (ع) مبارک
آتریسا جون
پاسخ
بر شما هم مبارک باشه دوست خوب و عزیز
saeedsingle
12 اردیبهشت 94 0:14
حال آتریسایی بهتره؟؟
آتریسا جون
پاسخ
سلام عمویی، آره بهترم میســـــــــــــــــــــــــــی که به یادمین
عمه فروغ
12 اردیبهشت 94 21:17
خوشحالم که روز خوبی داشتی عزیزم ان شاا.. همیشه خوش باشی آتریسا جونم خدار و شکر که حالت خوب شده
آتریسا جون
پاسخ
میســـــــــــــــــی عمه فروغ مهربوووووووووووووووووونم
مامان هستیا
13 اردیبهشت 94 7:15
عزیزم حالت بهتر شد؟ انشالله که همیشه خوش باشی و خوشی کنی
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جون؛ آره بهترم
هلا
13 اردیبهشت 94 8:42
سلام خوشگلم خوشحالم که بهت خوش گذشته ببخش یه خورده گرفتار درسام هستم کمتر سر میزنم عزیزم دوستت دارم خیلی زیاد بوووووووووووووووووووووووووووووووووس
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله هلا جونم مرررررررررررسی خاله ای آرزو میکنم همه جوره موفق باشین همیشه منم دوستون دارم
مامان آتریسا
13 اردیبهشت 94 10:31
خوشحالم که حالت بهتره .عزیزم.تولد بودی .بهت خوش گذشته ؟ان شااله همیشه تومراسم های جشن وخوشی ببینمت .
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله نفیسه جون خودم
حدیث
13 اردیبهشت 94 15:44
سلام اتریسا همیشه به گردش ومهمونی خانوم خوشگل چه عکسای خوشگلی ناناز خانوم گذاشتی
آتریسا جون
پاسخ
میســــــــی خاله حدیث جونم چشاتون خوشگل میبینه خاله ای
الهام
15 اردیبهشت 94 15:14
عزیزی دلممممم...چ جیگری شدی ... از همه ی بچه ها خوجل تری خاااااله
آتریسا جون
پاسخ
واااای ؛ آره خاله ای
خاله فاطمه
27 اردیبهشت 94 8:57
عزییییزم