من و مامـــــــی و یه روز قشنگ
امروز پنج شنبه ست و صبح که از خواب بیدار شدم، صبحونه خوردم و بعد به مامی جونم گفتم:
منو می بری پارک
مامی هم گفتش آره عشقم
اینجوری شد که رفتیم و کلی خوش گذشت
مامی هم کلی عکس و فیلم از من گرفتالبته قبلش اجازه گرفت و منم گفتم که اجازه داری مامی جونم
چند روزی هست که یاد گرفتم و میگم: ددی .... یا مامی... I Love You
بعدش هم میگم: یعنی دوستت دارم عشقم
عکس های شیطونی های قشنگ امروز من
مامی جونم عاشق این خنده ی ناز منه
دالی بازی من با مامی
کفش هامم واکس بزنم
یه خنده واسه مامی
خب بریم دیگه
اینم یه عکس هنری از من
باز آتیـــــــش شدم
انگشتم اووووف شده
خب حالا بریم سراغ عکس های پارک
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی