اولین پست سال 1396
من اوووووومدم
با کلی تاخیر؛ البته با کلی خبرهای خووووووووب
عید امسال رفتیم بهبهان؛ پیش مامان جون و بابا جونم اینا، خوش گذشت
با قطار رفتیم؛ مامانی و بابایی خیلی اذیت شدن ولی من و داداشی و البته من با همه ی شیطونی هام بهم خوش گذشت
آتیــــــــــــــــش ام دیگه
رسیدیم اهواز، دایی وحید جونم اومد دنبالمون؛ رفتیم خونه شون
من که دلم خیلی تنگ شده بود
واااای این کوچولو موچولو رو مامانی دید، واسه دایی بود؛ منم خوشم اومد و داشتم بازی میکردم که مامانی کلی عکس ازمون گرفت
بعد از ظهر راه افتادیم رفتیم بهبهان؛ پیش مامان جون و بابا جونم اینا
که دلم خیلی تنگ شده بود واسشون
دایی امیرحسین جونمم بعد از ما اومد
واسه تحویل سال خونه مامان جونم اینا بودیم ولی دایی اینا هنوز نیمده بودن
بعد از تحویل سال، من و بابایی و داداشی
داریم میریم خونه بابابزرگ مامانی
وووووواووووو... لباس بابایی و داداشی چقدر ست همن!!!
لباس داداشی رو مامان جون هدیه داده؛ بابایی هم قبلا خریده، یهویی ست شدن
همه میگفتن
دایی امیرحسین جونم این چادر خوشگل رو عیدی بهم داد مرسی دایی
هر روز که می خوایم بریم بیرون، مثل کوله پشتی میندازم پشتم و میگم: من آماده م بریم
واسه داداشی هم آبی رنگه
رفته بودیم عید دیدنی خونه خاله اینا
جلوی خونه شون پارک بود؛ ما هم اومدیم پارک و کلی بازی کردیم
جشن دندونی آرسام جون( بهبهان )
قبل از شروع جشن و اومدن مهمونا
هنوز کیک خوشگله رو نیاوردن
هوا خیلی خوب بود و البته بارونی
اونقدر که نشد بریم بندر
6 ام بلیط داشتیم و برگشتیم خونه
اول از همه رفتیم دیدن بابا جون و مامان جون و عمو آرمان اینا که دلم خیلی واسشون تنگ شده بود
بعد هم دیدن عمه های گلم
13 بدر هم مریض شده بودم؛ بیرون نرفتیم
روز جمعه ست که رفته بودیم ملورین؛ منم کلی روی ترامپولین بپر بپر کردم
اولین پارک امسال؛ هوا خوب بود با مامی و داداشی رفتیم بازی
کلاه خوشگلم سلیقه ی بابایی جووونمه
و اما آخرین نقاشی ای که کشیدم
مامی جونم عکسم و فرستاده واسه کانال پویا تا روز تولدم از برنامه ی تو هدیه ی خدایی پخش کنن
البته امروز به مامی خبر دادن که چون از دهم پخش میشه همون روز پخش میکنن
واای؛ هر روز و هربار که از خواب پا میشم میگم: الان تولدمه
منتظر کادوی دایی امیرحسین جونم هستم که قراره واسم پست کنه
اون روزی از مامانی پرسیدم پس کی پست میکنه دایی جونم؛ که مامی جونم گفت خب پست کرده دایی؛ امروز گفتمنم همش میگم: خب پست الان کجاست؟ پس کی میرسه؟
مامانی هم میگه: روز تولدت میرسه عشقم
(( لباس پزشکی با گوشی و بقیه وسایل پزشکی واقعی؛ واقعی واقعی ))
مرسی دایی