اولین شب یلدای آتریسا جون
یلدا مبارک
دیشب با مامانی و بابایی به خونه ی مامان بزرگ بابایی رفتیم تا اولین شب یلدای من خوش بگذرهمامان جون و بابا جون هم بودن کم کم همه فامیلا اومدن، عمه فرانک و آرتین جون، عمه افسانه اینا و عمه های بابایی همه اومدن و کلی خوش گذشت البته من هنوز نمی تونم آجیل و هندوانه و انار و کدو بخورم ولی مامانی به جای منم خوردشهمین جا از مامان بزرگ و عمه زهرا جونم واسه دیشب تشکر می کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی