آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

بازی های جدید من... وگفتن اولین کلمه ی لاتین... Baby

1393/11/20 9:38
نویسنده : آتریسا جون
1,773 بازدید
اشتراک گذاری

چند تا بازی جدید یاد گرفتم...

اولی قطار بازی..........

یا من از بابایی میگیرم و بابا میگه هو هو......... بعد من میگم: چی چی

یا من می افتم جلو و بابایی از من میگیره و من میگم هو هو .... بعد بابایی میگه: چی چی

خیلی این بازی رو دوست دارم، ظهرها که بابایی میادش خونه کلی قطار بازی میکنیم و من کیف میکنم...

دومین بازی گروهی که دوست دارم عمو زنجیر باف هست...

که شب ها همیشه میام و اول به مامی میگم پاشو و بعد دست بابا رو میگیرم و میگم پاشو و بعد مامی می خونه و من همه ی جواب ها رو میدم...

و سومین بازی خوشگلی که یاد گرفتم هم لی لی حوضک هستش که عاشقشم...

هر وقت بابا یا مامی نشسته باشه فوری دست هام و می برم و میگم لی لی...

یه دستم که تموم میشه اون یکی رو هم میدم به مامی و میگم با این دست...

حتی پاهام رو هم میارم بالا و از مامی میخوام کف پاهام هم بازی کنه و مامی کلی فدام میشه و می خنده....

اولین کلمه لاتین به صورت واضح...

از پریروز که یه تبلیغ رو از تلویزیون دیدم که خانمه گفت baby لینو، و منم یهویی گفتم Baby هر بار که تبلیغ رو میده فوری میگم Baby...

البته چند روزی بود که مامی میخواست یادم بده بگم I Love You و من I رو میگم و بقیه ش رو خیلی گنگ میگم...

همین الان بیدار شدم و مامی میخواد که منو شکار کنه...

شب ها وقتی می خوابم، مامی جونم کف پاهام رو با وازلین چرب میکنه و همش میگه پرنسس مامان این جوری می دو یه وقت پاهای خوشگلش اوووووووف نشه...

همیشه هم از دست من قایم میکنه ولی دیشب فکر کنم یادش رفته، آخه الان که بیدار شدم دیدمش و با خودم آوردمش تو حال و منم دارم می مالم به دست و پاهام...............

میســــــــی عمو یاقوت مهربووونم

دارم واسه مامی عشوه میام

آخه مامی میگه شیطونی کردی

 

خب من باید برم آخه هنوز صبحونه م رو نخوردم

بابای

پسندها (2)

نظرات (0)