آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

چند روز بعد از مسافرت

1394/1/11 17:50
نویسنده : آتریسا جون
3,114 بازدید
اشتراک گذاری

بابایی جونم و مامان جون ( بابایی ) دقیقا همون روزی که ما رفتیم یه سفر یه هفته ای به لبنان داشتن و پریروز هم برگشتنبغل

ما واسه دیدن شون رفتیم خونه مامان جونم اینا و من از دیدن شون کلی خوشحال شدم و همش میرفتم بغل بابایی جونم و میگفتم باباییزیبا

آرتین و پدی هم بودن، کلی بازی کردیم و شیطونیقه قهه

این هم سوغاتی های من

از بیروتبغل

مررررسی مامان جونمبوس

مررررسی بابایی جونمبوس 

این چند روزه که از بهبهان برگشتیم خیلی مامی و بابایی رو اذیت میکنم، همش میگم بریم، بریمسوال

دلم واسه بازی هام با بابایی جونم تنگ میشه...

کلا بابایی شدم بدجور همش گریه میکنم و میگم بابایی... بابایی...

دیگه تقریبا همه ی کلمات رو میگم و جملات دو کلمه ایی هم میگمزیباهمه رو هم به اسم یاد گرفتم صدا بزنمزیبا

واااااااااااای داشت یادم می رفت، تو هواپیما از یکی از مهماندارها خوشم اومده بود و همین که دیدمش گفتم عمو تلام( سلام ) ... عمویی هم کلی خوشحال شد و گفت سلام عزیزمبغل

هر بار که رد میشد همش صداش میزدم و میگفتم عمو... عموییزیبا

وقتی عمویی میخواست شام بده واسه منم یه دونه گذاشت و میگفت امیدوارم مرغ دوست داشته باشهچشمک آخه من infant محسوب میشم و غذا ندارم کهچشمک

یه هواپیمای خیلی ناناز هم به ما نی نی ها دادنبغل

مسافرهای کناری ما هم ایرانی نبودن

از کشور عراق بودن و میخواستن بیان مشهد، امام رضاآرام

با من کلی عکس گرفتن و همش بهم میخندیدنزیبا

بالاخره پرواز تموم شد و نشستیم و باید میرفتیم پایین، منم رفتم و از عمو خداحافظی کردم واااای که عمویی چقدر ذوق زده شده بود کلی ماچم کرد و گفت:

بابایبای بای

پسندها (4)

نظرات (12)

سما مامان مرسانا و ارشيا
12 فروردین 94 9:54
چه هواپيما ى نازىبه خوشى استفاده كنى آتريسا جونم راستى عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
آتریسا جون
پاسخ
میســـــــــــی خاله چشم عزیزم حتما
DUYĞU
12 فروردین 94 13:57
آتریسای گلم این لباساتم خوشگله عزیزم،ان شالله که با شادی و سلامت بپوشی گلم
آتریسا جون
پاسخ
میســــــــــــــــــــــی خاله ی عزیز و مهربوووووووووووووووووووووونم
DUYĞU
12 فروردین 94 13:58
مامان آتریسا جونم خوش اومدین عزیزم،موفق و سلامت باشین
آتریسا جون
پاسخ
سلام عزیز دلم، ممنونم همچنین شما گلم
ثنـــای دوست داشتنی
13 فروردین 94 0:04
هزاااااار ماشاءالله به تو که اینقده نمکی و شیرین زبون شدی عزیزم دست دایی و زن دایی عزیزم هم درد نکنه بابت هدایاشون، مبارکت باشه گلم
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله الهه ی عزیزم ثنایی می بوسمتمهلا جونم می بوسمت
مامان راحله
13 فروردین 94 0:13
سوغاتی هات مبارککککککک ان شالله همیشه به گردش
آتریسا جون
پاسخ
مررررررررررررررررررررررسی خاله جون
یاقوت
13 فروردین 94 0:51
اوخ الهی همشون زیباست اتریسا جونم ایشالله با شادی و خوشی تنت کنی جونم اتریسایی دلمون برات تنگ شده بودش
آتریسا جون
پاسخ
سلام عمویـــــــی خوبم میســـــــــــــــــــــی منم خیلی دلم واستون تنگ شده بود دوستون دارم
نگین
13 فروردین 94 8:35
عزیزم اون بالا کد انلاین سنج گذاشتید دیده نمیشه چون بنر بالای صفحه نمیزاره .گفتم اطلاع بدم که پایین یا وسط بزارید .13به در خوبی طی کنید گلم بوس فعلا
آتریسا جون
پاسخ
چشم عزیزم، ممنونم که گفتی نگین جوووون
یاقوت
14 فروردین 94 16:41
تقدیم به اتریسا جون http://8pic.ir/images/fl2kde533wykb0ffjz2h.gif امیدوارم خوشت بیاد اتریساااایی
آتریسا جون
پاسخ
عمو جونم مرررررررررررررسی خیلی ناز شده، مامی میخواد فعلا بذاردش واسه پست ثابتم
یاقوت
17 فروردین 94 0:18
http://8pic.ir/images/1qlv6qf7aga5h62sp9s1.gif
مامان آتریسا
17 فروردین 94 8:36
منم اگه جای عمویی بودم ازدیدن یه همچین دخترخوشگل وعزیزی ذوق زده میشدم وکلی ماچت میکردم .ای جانم عزیزم ان شااله همه ی روزهای امسالت پرازبوسه های شیرین ازسرخوشی باشه
آتریسا جون
پاسخ
ممنون خاله ای، شما خیلی لطف دارین به من
مامان ثمره
18 فروردین 94 2:05
ای جانم عزیزم.. مبارکت باشه
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جون 
مامان فدیا
24 فروردین 94 12:59
عیدت مبارک دخمل قشنگ کلی از این عیدا کنار مامان و بابایی ببینی افرین به تو دختر خونگرم که با همه دوست میشی پسر منم باباجونش خیلی دوست داره و همش میخواد خونه اونا بمونه اخه کلی به دلش راه میان و همش میبرنش دردر
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جــــــــــــــــونم، عید شما هم مبارک باشهمیســـــــــــی خاله ی عزیزم آدرین جون می بوسمت