آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

آماده شدن مامی واسه تولدم و مریض شدن من!!!...

1394/1/17 17:48
نویسنده : آتریسا جون
4,344 بازدید
اشتراک گذاری

18 روز به تولد من مونده و از اونجا که مامی تصمیم گرفته که تم زنبور رو واسه تولد 2 سالگیم بزنه واسه همینم به مامان جونم گفتش که یکی از لباسهای آتریسایی رو با رنگهای زرد و مشکی ست کنه که با تم زنبور جور شهزیبا

مامان جونمم یه دونه از لباس هام و به خیاط داد و گفت که خوشگل بشه، پریروز مامی جونم از آتلیه وقت گرفت تا با همین لباس خوشگل زنبوریم چند تا عکس خوشگل بگیرمبغل

واااای از همون لحظه که رفتیم تو، من گریه کردم و به مامی میگفتم بریم... بریم...

عکس نه! عکس نه!

مامی هم بغلم کرد و دو ساعتی موند ولی من اصلا کوتاه نیمدم و حتی یه دونه عکس هم نگرفتمغمگینخاله که با مامی دوست هم هست گفت شاید مریضه، مامی هم گفتش که آره از دیشب تو خواب چند بار سرفه کرده، از پسر عمه ش گرفته...

خلاصه عکس نگرفتم و اومدیم بیرون از آتلیه، مامی هم خیلی عصبانی بود عصبانیو با من قهر کردقهر

بعد رفتیم مغازه پیش بابایی و بعدش هم رفتیم دکتر...

آقای دکتر هم معاینه ام کرد و دارو نوشت، از اونجایی که من تا حالا اینجوری مریض نشدم یعنی دفعه ی اول بود که این جوری سرفه می کردم، مامی به دکتر گفت که آتریسایی تا حالا آنتی بیوتیک نخورده ها؟؟؟!!!...

بعد هم با دایی امیرحسین جونم صحبت کرد و گفت چی شدهسوال

خلاصه اومدیم خونه من فوری رفتم بغل مامی و گفتم ببخشید... آشتی...

مامی هم گفت باشه ولی دیگه تکرار نشه، منم گفتم باشهراضی

با هم آشتی کردیم و دیروز صبح مامی تو خونه آتلیه راه انداخت و خودش از من و زنبور شدنم عکس گرفتزیبابغلزیبا

جدیدترین حرفها و کارهایی که بلد شدم...

دیگه همه ی تقاضا هام رو میگم، تقریبا همه ی کلمات رو هم میگم...

واااااااااای مامی داشت یادش میرفت، جدید ترین کارم اینه که یهویی ببعی یا عروسکهای دیگه م رو میارم و به مامی نشون میدم میگم جیش دارهچشمکبعد میگم دستشویی...

خودم می رم و ببعی رو هم می برم میشینم و ببعی رو میگیرم تو دست هام و میگم جییییشزیبابعد هم از مامی میخوام که بشوردش، بعد هم میگم: دستمال... یعنی مامی داشت غش میکرد واسه این کارمقه قهه

هر بار که دست هام رو میشورم، فوری به مامی میگم: دستمال... دست هام رو خشک میکنم و بعد میندازم تو سطل آشغال و واسه خودمم دست میزنمبغل

غذا ها رو هم میشناسمزیبا مثلا صبحونه وقتی تخم مرغ دارم به مامی میگم تخم مرغه!!!

یا ناهار وقتی غذا ماهی یا مرغ باشه میگم چه غذایی داریمچشمک

وقتی میرم جایی فوری سلام میکنم و دستم و دراز میکنممحبت

وقتی صدای بابا رو میشنوم که در پایین رو باز میکنه؛ میرم و در رو باز میکنم، اگه قفل هم باشه به مامی میگم کلید بدهزیبابعد میرم جلوی بابایی تو راه پله و هی میگم تلام... بابایی

وقتی میرم پارک میگم بچه ها، آییسا اومده... تلام...

مامی واسه بچه ها گفتنم منو میخورهبوس

اگه یکی از بچه ها کار بد بکنه، فوری بهش میگم: بده... بده...

جدیدا همش میگم بیا بازی... یا وقتی دارم با خودم و عروسک هام بازی میکنزیبا مامی رو صدا میزنم و میگم بازی...

یا وقتی میرم پارک دنبال بچه ها که می دوام، داد میزنم و میگم بازی... بازی

الان که مریضم همش میگم: دارو نه! دارو نه!

عاشق خوردن سبزی( تره ) ام، تربچه هم دوست دارم، میگم مامی توچبه بدهزیبامامی هم کلی میخنده...

پیاز هم دوست دارم، البته اگه شیرین باشه بیشتر میخورمخوشمزه

وقتی دارم با مامی یا بابایی توپ بازی یا ماشین بازی میکنم یهویی که میام جلو، میگم: عبق... عبق... و میرم عقببغل

وقتی با مامی میریم بیرون، میشینم رو صندلیم و میگم: کمربند... بعد هم به مامی اشاره میکنم و میگم: کمربند...

اون روزی از تلویزیون دریا رو دیدم فوری یادم اومد اون روز رو که با دایی رفتیم دریا، گفتم دایی... دریا... باباجون من و رفتم تو فکر...... انگار که داشتم به خاطراتم فکر میکردم، مامی و بابایی هم همینجور نگاهم میکردنزیبا

جدیدا وقتی خیلی میخوام خودم رو لوس کنم میگم: مامانی منبغلبابایی منبغل

عمو یاقوت مهربوووووونم

بغلدوستون دارمبغل

آتلیه مامی و

این هم عکس های زنبوری من 

عکس های زنبوری من 

نشستنیبغل

دیروز بعد از ظهری هم مامی این عکس ها رو انتخاب کرد و برد به عمو ( که تقویمم رو آماده کرد ) داد تا واسم کارت دعوت و بقیه ی چیزهای مربوط به تم رو آماده کنهچشمکبغلبغل

از دیشب هم حالم بدتر شده و تو خواب چند باری سرفه کردم، امروز مامی به دایی زنگ زد و دایی گفتش که آتریسایی رو ببر دکتر تا ریه ش رو گوش کنه یه وقت از ریه های خوشگل دایی نباشهمحبتبوسبوس

الان هم مامی منتطره که بیدار شم بریم دکتر...

پسندها (9)

نظرات (27)

کوثر
17 فروردین 94 17:54
سلام خاله جونم.چه وب نازی دارید.!!! وکوشولوتونم به خودم رفته چون هم سفیده وهم نازه وبانمک. اگه به وب من سربزنید خوشحال میشوم .ازتون کلی سپاس گزارم.
آتریسا جون
پاسخ
سلام عزیزم، لطف داری ممنونم گلم وب شما هم خیلی باحاله، ولی بلاگفا ست نمیدونم من چرا واسه بلاگفا نمیتونم نظر بذارم حتما گلم
مامان سمانه
18 فروردین 94 0:32
سلام عزیزم بهبه چه لباس قشنگی ... ، مامانی به نظرم آتریسایی لاغر شده ، البته هزار ماشا... قد کشیده خدا حفظش کنه ای دختر شیطون و خوش زبون که اینقد مامانی رو ازیت میکنی ،آخه چرا عکس نمیگیری و مامانی رو عصبانی میکنی؟ عزیزم انشا... تولد آتریسایی به خوبی برگزار بشه
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله سمانه ی عزیزم میســـــــی خاله ای آره سمانه جون، آتریسا از یک سالگی تا الان یک کیلو و هشتصد گرم کم کرده، عید فامیل ها دیده بودن، میگفتن چقدر لاغر کردی بچه رو وااااای آره سمانه جون، نمی دونی چقدر حرص خوردم، البته نیست که مریض بود، بهونه میگرفت خودم عکس گرفتم ولی خب خیلی با کیفیت نشدن، گفتم اشکال نداره دیگه
مامان ثمره
18 فروردین 94 2:00
پیشاپیش تولد گل دختر تون مبارک
آتریسا جون
پاسخ
مرسی عزیزم، ممنون که پیشمون اومدی
مامان هستیا
18 فروردین 94 8:53
سلام گلم به به چه لباس خوشگلی چقدر بهت میاد عزیزم تولدت هم پیشاپیش مبارک باشه خوشگل خاله معلومه مامانی می خواد سنگ تموم بزارهانشالله زودتر حالت خوب میشه عزیزم تو ایام عید که همه بچه ها باهم میشن سرماخوردگی بین بچه ها شایع تر میشه .آتریسا جون عزیزم می بوسمت
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله جون مهربوووونممیســــــــــــی اصلا قابل هستیا جونمو نداره آره خاله مامی منه دیگه، تازه از دیروز خودش هم از من گرفته ایشالله که زودی خوب شیم دوستون دارم
سما مامان مرسانا و ارشيا
18 فروردین 94 13:34
سلام سلام صدتا سلام واااى 18روز ديگه تولد گل دخترمونه به به پيشاپيش تولدت مبارك دخترى ايشالا 1000ساله بشى آتريسا جونم اوه اوهارشيا هم نميزاره حتى يدونه هم ازش عكس بگيرم واااى زنبور خوشگله رو چقد بهت مياد آتريسايى اوخى فدات شم سرما خوردى خاله قربونت بشه مامى جون اسپند يادت نره بوووووووووووووس واسه گل دخترى
آتریسا جون
پاسخ
سلام به خاله سما جون گلم مرررررررررررررررسی خاله جون وااای سما جون چقدر بد میشه که نمیذارن عکس بگیری، میخوره تو ذوق آدم خدا نکنه سما جون، چشم حتما ارشیا جون و مرسانای عزیزم رو ببوس
ثنـــای دوست داشتنی
18 فروردین 94 14:08
سلام عزیزم! خدا بد نده گلـــــم، ایشالله خییییلی زود خوب شی عزیزم با این لباسا ماه شدی، هزاااار ماشاءالله تولدت هم پیشاپیش مبارک
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله الهه جون عزیزم آره خاله مریض شدم، امروز هم همش سرفه میکنمخیلی بده میســــــی خاله جونم
مامان راحله
18 فروردین 94 15:53
سلام گلم .. خدا نکنه مریض بشی خوشگلم عکس هات خیلی خوشگله زنبور کوچولو
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله جون، ممنونم
DUYĞU
18 فروردین 94 19:49
الهییییییییی فداش چقد ناز شدی اتریسا جووون ،لباست و پیشپیش تولدتم مبارک گلم مامان اتریسا جووون واقعا دستتون درد نکنه خانومی ،سلیقتون قابل تحسینه عزیزم
آتریسا جون
پاسخ
خدا نکنه خاله جون عزیزممرررررررررررررررسی لطف داری عزیزم، خیلی خیلی ممنونم گلم
یاقوت
18 فروردین 94 19:57
اتریساااااا جونی دیه عزیزی خیلی همش خوشگل شده عکسات جون جووونی همیشه سلامت و شاد باشی عزیزی
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عموی مهربووووووووووونم چشاتون خوشگل میبینه عمو جونم واسه شما هم آرزوی سلامتی و خوشی رو دارم عموی گلم
یاقوت
18 فروردین 94 20:03
http://8pic.ir/images/sm26bekelypjr27exc8m.gif تقدیم به ارتیسا جونم
آتریسا جون
پاسخ
مرررررررررررررررررررسی عمو جــــــــــــــــونم
عمه فروغ
19 فروردین 94 0:22
بلا به دور باشه ان شاا.. همیشه سلامت باشی آتریسا جونم به به چه عکس های خوشگلی دست مامان جون درد نکنه ای جووووونم هزار ماشاا.. به دخترک شیرین زبون
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عمه فروغ عزیزم، امروز یه کوچولو بهترم ولی سه روزه همش خونه ام، آخه دایی گفته بیرون نرم زودتر خوب میشممیســــــــــــــــــی عمه جون
نگین
19 فروردین 94 9:14
سلام خوشگل خاله.خوبی؟ الهی عروسک ما مریض شده.ایشاله خوب میشی. وای لباسات چه نازن .کلا قیافت با این لباس ها عوض شده چون همیشه رنگی و صورتی میپوشی اینا کلا عوض کردن قیافتو.مثل همیشه ناناز شدی فدات. پیشاپیش تولدت هم مبارک انشالاه به شادی برگزار بشه..... منم اونروز تولدمه ها اتریسایی ولی عجقم پیشم نیست تولد من میمونه یه 10روز بعدش البته تولد دوتایی با همسری بوس عزیزم
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله نگین جوووووووووووووووون آره خاله ای، امروز یه کم بهترم ممنونم سلیقه ی مامی منه دیگه، امسال زرد و مشکی رو انتخاب کرده لطف دارین خاله نگین جون وااااااای آره خاله ، ما تو یه روز بدنیا اومدیم آره دیگه دوتایی بیشتر خوش میگذره خب خاله نگین جووووووووووووون دوستون دارم
مامان آنیسا
19 فروردین 94 14:38
آخی عزیزم بلا دوره ایشالا متاسفانه دوباره این سرماخوردگی همراه با عفونت گلو روکاره و اکثر بچ ها رو درگیر کرده تولدت پیشاپیش مبارک عزیزم زود زود خوب میشی البته اگه به حرف مامانی گوش کنی و داروهاتو بخوری عزیزم
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم خاله جونم آره خاله ای تو فامیل که ما نی نی ها همه مون مریض شدیم آره خاله همین که مامی میاد دارم بده فوری میگم دارو... دارو...
هلا
19 فروردین 94 15:12
سلاااااااااام به خوشگل خاله نبینم مریضیتو عزیزم چه خوشگل شدی عزیزم ماشاالله مامی جون اتریسایی اگه یه قاشق عسل رو با آب پیاز هم بزنین و بدین آتریسایی جون بخوره سرفش قطع میشه عزیزم من تا جایی که ممکنه از داروهای طبیعی استفاده میکنم واسه همین به شما هم میگما امیدوارم زودتر خوب بشه و تولد هم خوش بگذره
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله هلا جونم میســــــــــــی هلا جون ممنونم از راهنماییت عزیزم، حتما امتحان میکنم آره منم تا جایی که میشه سعی میکنم دارو به آتریسایی ندم
مامان راحله
19 فروردین 94 18:41
نه ماه انتظار و یک عمر نگرانی ... حس آزاد دخترانه را به مهر مادری دادن بزرگترین ایثار یک زن است ...! پیشاپیش روزت مبارک
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزمبه شما هم مبارک باشه عزیزم
یاقوت
20 فروردین 94 1:49
به سلامتی مادر که اگه یه تک سرفه بزنیم میشن پرستارٍ بخشِ مراقبتهای ویژه !
آتریسا جون
پاسخ
آره واقعابه سلامتی همه ی مادر های گل دنیا
سما مامان مرسانا و ارشيا
20 فروردین 94 9:10
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
آتریسا جون
پاسخ
حتما عزیزم
نگین
20 فروردین 94 9:44
اهنگ وبت هم عالیه واسه تولدت عزیزدلممممم.بازم پیش پیش مبارکه انشالاه 120ساله بشی عزیزدله خاله.ایشالاه به تمام ارزوهات برسی و موفق باشی تو زندگیت با تنی سالم .بوسسسسسسسسسسسسس خیلی دوست دارم عزیزم
آتریسا جون
پاسخ
واااااااای مررررررررررررررسی خاله نگین جــــــــــــــــــونم منم دوستون دارم بوسبوس
نگین
20 فروردین 94 21:54
ز طرح و نقشه ی عالم هدف ، طلوع تو بود هدف تو بودی و عالم بهانه. یا زهرا ... ولادت حضرت زهرا و روز مادر برهمه مبارک...
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم
نازدونه
20 فروردین 94 23:11
اتریساجون تولدت پیشاپیش مبارک گلم .ایشالاه 120ساله بشی. راستی مامی اتریسایی روز مادر شما هم مبارک ایشالاه با تنی سالم و همراه خوشبختی همیشه سایتون بالا سر اتریسایی باشه و در سایه پدر و مادر مهربونی مثل شما بزرگ بشه .ارزوی خوشبختی و موفقیت دارم براتون
آتریسا جون
پاسخ
میســــــــــــــی خاله ای گلم ممنونم عزیز دلمخیلی مرسی واسه دعای زیباتونایشالله سایه ی همه ی مامان و بابا هامون تا همیشه بالا سرمون باشه
DUYĞU
20 فروردین 94 23:21
هرگز صدای مهربانت را که هر شب برایم لالائی می خواند فراموش نمی کنم، همان صدای قشنگی که حالا نیز به تمام دلتنگی هایم پاسخ می دهد و آغوش گرم و مهربانش را پناهگاه تمام دلتنگی هایم کرده است. روز مادرو تبریک میگم.
آتریسا جون
پاسخ
خیلی خیلی ممنونم عزیزم از طرف من به مادر عزیز و مهربونتون تبریک بگین
مامان هستیا
22 فروردین 94 10:26
مادر ، تک واژه ایست زیبا مادر ، عین زیبایی‌ست و البته که زیباتر از زیبایی چیزی نیست قلب بزرگ خدا در سینه‌ی مادران می‌تپد مادر ، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد روزت مبارک
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم، بر شما هم این روز مبارک باشه
مامان زهره
23 فروردین 94 16:34
چقدر ماهی اتریسا جون تو این لباس یه پرنسس بی نظیری امیدوارم همیشه خوش شانس وخوش اقبال باشی آمین
آتریسا جون
پاسخ
سلام خاله زهره جونممنونم آمیــــــــــــــــــــــن
مامان فدیا
24 فروردین 94 12:55
عزیز دلم امیدوارم زود زود خوب بشی و به جای روز اتلیه روز تولدت یه همکاری حسابی با مامانی بکنی تا خستگی از تنش در بیاد
آتریسا جون
پاسخ
ایشالله خاله جوووووووووووووووونم
zahra
26 فروردین 94 11:23
وایییییییی الهی ماشالله چقد نازه ... اگ با تبادل لینک موافقید خبرم کنید مر30
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم زهرا جون من واسه بلاگفا نمیتونم کامنت بذارم، با افتخار لینک میشی گلم
عمه زهرا
27 فروردین 94 1:12
سعیده جان خیلی آهنگ قشنگی گذاشتی رو وب آتریسا آتریسا جون ،عــــــــــــــــزیز عمه پیشاپیش تولدت مبارک
آتریسا جون
پاسخ
ممنونم عزیزم، لطف داری میســـــــــــــــــــــی عمه
بهزاد
30 فروردین 94 17:49
وبتون خیلی عالیه مخصوصا خاصه موضوش.خوشحال میشم به منم سر بزنید ولینکم کنید
آتریسا جون
پاسخ
ممنوناومدین پیشمونحتما