آتریسایی و آرتین جون در شهر موش ها...
از 5شنبه بهترم و واسه اولین بار بعد از چند روز با بابایی جونم جمعه رفتیم پارک و کلی به من خوش گذشت
بعدش هم رفتیم ماشین بازی و از اونجا هم رفتیم خونه ی مامان جونم اینا تا روز مادر رو به مامان جونم تبریک بگیم
امروز هوا ابری بود و مامی هم گفت که وقت مناسبی واسه عکس گرفتن، با عمه فرانک جونم تماس گرفت و گفتش که ما میخوایم بریم پارک ملت و از آتریسایی هم با شهر موش ها چند تا عکس بگیریمعمه جونمم گفتش که ما هم میایم، این جوری شد که با آرتینی رفتیم به شهر موش ها و کلی عکس و فیلم گرفتیم
الان داریم به دندون های موشی دست میزنیم
واااای این موشی لالا کرده
این هم نی نی موشه
مامی منو شکار کرد
این هم موشی عکاسه ست
شیطونی ما!!!
دم موشی رو کشف کردیم
عمو موشی، چی میخونی؟؟؟
بعد از کلی بازی و شیطونی تو شهر موش ها و عکس هایی که مامی و عمه از ما گرفتن، رفتیم پارک و تا تونستیم بازی کردیم و خیلی خیلی خوش گذروندیم