آخرین شب قدر...
دیشب آخرین شب قدر ماه رمضان امسال بود و مامی جونم هم کلی دعا داشت و راز و نیاز با خدا
دیروز از تلویزیون شبکه ی پویا یه برنامه دیدم که داشتن قرآن می خوندن...
منم فوری رفتم و قرآن خودم رو که بالای کمدم بود، آوردم و باز کردم و مثلا داشتم میخوندم
مامی گفت که مراقب باش عشقم؛ قرآن خیلی عزیزه؛ خوب باید مراقب باشی ...
و من هم کلی ماچ کردم و بعد دادم به مامی جونم
مامی همش میگفت: آخه عشق من شما هم می دونی امشب یکی از شب هایی که قرآن عزیز نازل شده
دعا میکنم همه ی عزیزانم هر آرزویی دارن برآورده شه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی