آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 20 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

ادامه ی خاطرات این چند روز...

1394/5/25 17:34
نویسنده : آتریسا جون
2,632 بازدید
اشتراک گذاری

خب اون روزی کلی با بابایی جونم بازی کردم، ولی نیست که تازه از خواب بیدار شده بودم، خیلی سرحال نبودمزیبا

داریم چاله میکنیمزیبا

اینجا فهمیدم که چقدر شن بازی دوست دارممحبت

موج اومد و چاله مون خراب شدخندونک

پر از آب شد

دیگه حسابی شن بازی میکنم، با پا هم میرمچشمک

بابایی داره اسم خوشگلم رو مینویسه، منم کمکش میکنمعینک

یه موج اومد و فوری اسمم و پاک کرد

منم اینجوری شدمتعجب

اینجا هم دارم ادای بابایی رو درمیارمبغل

یه کوچولو صدف بازی میکنمچشمک

خب دیگه خسته شدم و از بابایی میخوام که بریم

دوش گرفتم و بعدش اومدیم بازار، کلی شیطونی کردم و کیف کردمقه قهه

شیشه آب خودمه که همه جا دستم میگیرمزیبا

پسندها (1)

نظرات (3)

مامان سمانه
26 مرداد 94 16:44
ااای جوونم همیشه به تفریح عزیزم چه مایو خوشگلی هم پوشیده آتیش پاره
آتریسا جون
پاسخ
مرسی سمانه جون آره سلیقه ی مامان جونشه، مایو سیسمونی آتریسایی بود
DUYĞU
26 مرداد 94 19:20
الهی فداش چقدم مایو بهش میاد واااااااای اتریسا میدیدمت میخوردمت دوووووووست دارم خانوم خوشگله
آتریسا جون
پاسخ
دوستون دارم خاله
نگین
27 مرداد 94 19:50
انشالاه همیشه به خوشی عزیزم .خیلی ناز شده عکسات همشون ماهن.دست مامی درد نکنه که شما رو همه جوره شکار میکنه. به به چه مایو خوشجلی خیلی شیکه .بوووووووووووووووووووووووووووس
آتریسا جون
پاسخ
مرسی خاله نگین جووووووووووووووووونم اصلا مامی شده شکارچی مررررررررررررررررررررسیاصلا قبل شما رو نداره خاله ای