شیطونی های شیرین مــــن
سلاااااااااااااااااااام
صبح بخیر...
خوبی؟؟؟
چطوری!!!
چه خبرها؟؟؟
چیکارا میکنی!!!
دست نمیدی؟؟؟
بووووووووس بده
مکالمه ی من وقتی از خواب پا میشم و با مامی جونم سلام میکنم
مامی هم آخر سر یه گاز آروم از لپ های من میگیره و میگه: الان هامت میکنمپرنسس زرنگ مـــــن
هرشب از بابایی و مامی میخوام که بریم فروشگاه...
اول از همه میرم و سبد و برمیدارم؛ چند تا شامپو خرید میکنم، میذارم داخل سبد و میگم: اینها خریدهای منه
بعدش هم از مامی میخوام منو بذاره داخل سبد بشینم
دیشب وقتی گفتم مامی بریم فروشگاه، گفتن که عزیز دلم خب بریم چیکار کنیم، منم گفتم: مامان جونم ببین چی لازم داریم؛ بریم بخریم دیگهفکر کن؛ قشنگ فکر کن
یکی از کارهای همیشگی من باز کردن درها، شامل در اتاق، در ورودی خونه، در ماشین و...
از بالای پله ها به همه اعلام میکنم:
کسی در رو باز نکنه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همچین با گوشه ی چشم هم به بابا و مامی نگاه میکنم که حساب کار دستشون میاد
وقتی با مامی جونم تنهایی بیرون میریم، اول میگم: سوییچ ماشینم رو بده، بعد هم میخندم و میگم: یه وقت شیطونی نکنی در رو باز کنی ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وقتی یه چیزی رو پیدا میکنم؛ میارم به مامی نشون میدم و میگم: این مال منه؟؟؟
اگه مامی بگه آره؛ میگم: یعنی مال خود خود آتریسا گلیه
اگه مامی بگه نه؛؛؛ میگم: مال شماست؟؟؟
وباز بگه نه؛؛؛ میگم: مال باباست؟؟؟
و باز بگه نه؛؛؛ میگم: پس مال کیه؛ تو خونه ی ما چیکار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا این که پیدا میکنم میتونه شامل یه بیسکوییت ، دکمه، پول یا هر چیز شبیه اینها بشه
یه دونه آهنگ میخونه که میگه: همگی دست دست... رومینا اینا دست دست... مامان سینا دست دست
من عاشقشم، وقتی که به این ترانه میرسه، میگم: آهنگ قشنگه شروع شد؛ کلی هم باهاش نی نای میکنم
جدیدترین چیزی که میگم:وقتی کسی حرفی بزنه خوشم نیاد، میگم: چی میگی!!!؟؟؟
اگه تو پارک باشم یا هرجا ببینم، چند تا نی نی با هم دعوا میکنن، فوری میام پیش مامی و میگم: اینها کار بد میکنن، حرف های بد میزنن
بعدش هم میرم و میگم: کارهای بد نکنین... حرف های بد نزنین
اون روزی مامی جونم یه فیلم کوچولو از من گرفته بود، منم ازش خواستم نشونم بده تا بخندمبعدش هم هوس کرده بودم از مامی عکس بگیرم، مامی هم مثل همیشه منو شکار کرد
الان هم شیطون بلا شدم
این هم آب خوردن من