داداشی مـــــــن
من و مامی از همه ی دوستای گلمون که همیشه به یاد ما هستن تشکر میکنیم
بعد از به دنیا اومدن داداشی امروز اولین روزی میشه که مامی جونم اومده نت
26 اردیبهشت ماه 95 داداشی جونم، آرسام کوچولو به دنیا اومد و به جمع خانواده ی ما وارد شد
یه نی نی کوچولو و شیطون و شیرین
چند روز قبل از به دنیا اومدن داداشی ماشین خوشگلم رسید و کادوی من از طرف آرسام جون اومد
من خیلی آرسامی رو دوستش دارم، ولی خب از اونجایی که تا حالا تک بودم و همه چی متوجه من بود، یه کوچولو لجبازتر شدم و مامی و بابایی رو اذیت میکنم
این عکس واسه اولین روزیه که آرسام جونم رو دیدم
آرسامی 24 ساعتی هست که وارد دنیای ما شده
تا روز قبل که مامی بیمارستان بود به من اجازه نمیدادن وارد اونجا بشم؛ فقط عکس و فیلم هاشو میدیدم
اون دوشبی که مامی کنار من نبود؛ با بابایی جونم بودم و فقط هی دلم تنگ میشد واسه مامی جونم
هر وقت یادم میاد؛ به مامی میگم اون شبی که نبودی دلم واست یه ذره شد